loading...
وبلاگ دانیال
دانیال بازدید : 64 پنجشنبه 09 شهریور 1391 نظرات (1)

http://img4up.com/up2/45884206671867353073.jpg

قبل از نوشتن متن بگم که این روزا مترسک موضوع پرطرفداری برای نویسنده ها شده! اما همه شون از تنهایی و بی کسی مترسک میگن! اما جبران خلیل جبران یه نگاه متفاوت به مترسک انداخت و موضوع جدیدی برای قلم من روی میز گذاشت! اول متن بنده و بعد در ادامه مطلب متن جبران خلیل جبران رو میخونیم:

متن بنده: مترسک

هوا گرم بود و من خسته بودم. رفتم توی یه مزرعه که یه مترسک هم اونجا بود. به مترسک تکیه دادم. حس کردم صدای نفس های مترسک رو می شنوم. برای این که مطمئن بشم مترسک میتونه حرف بزنه گفتم:"دلم برات می سوزه مترسک!" مترسک گفت:"چرا؟؟!" گفتم:"آخه خیلی تنهایی. خسته نمیشی از این کار تکراری و همیشگی؟! قلبت به درد نمیاد وقتی میدونی که کسی بهت توجه نمیکنه؟!" مترسک تمسخر آمیز خندید و گفت:"گفتی قلب؟! اما من که از کاهم! قلبم جا بود؟! این نویسنده ها برام داستان میسازن! اما من هیچ چیزی رو احساس نمیکنم!"



ادامه مطلب

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط raha در تاریخ 1348/10/11 و 15:02 دقیقه ارسال شده است

جا ن کجا!!!!!!!!دوست عزیز


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام دانیال هستم به وبلاگ من خوش اومدید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 108
  • بازدید سال : 806
  • بازدید کلی : 6,685
  • کدهای اختصاصی

    انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس